پستو ی خانه

این وبلاگ در اثر فیلتر شدن وبلاگ اصلی ام ایجاد شده.kerman.blogsky.com

پستو ی خانه

این وبلاگ در اثر فیلتر شدن وبلاگ اصلی ام ایجاد شده.kerman.blogsky.com

َ آش رشته..حلیم

از وحید و کافه جدا میشوم.
بر در همه مغازه ها نوشته اند
آش رشته ..حلیم...

پیر مرد پارک ، ساعت را میپرسد
جوابش 
در موبایلی زد زنگ خورده  است
ده و نیم.
آش رشته..حلیم.

رمضان نفس های آخرش را میکشد
سرمای آبان ، بخار نفس هایم را در هوا م ی ک ش د و میکُشد.
سکه های جیبم معاشقه میکنند.
جرنگ جرنگشان به شیارهای مغزم فرو میرود.
همه را به جوی کثیف آب کثافت هدیه میکنم.تلپ تلپ.
نرم بارانی میبارد.من و سکه ها خرد و خیس میشویم.
آش رشته ...حلیم....

مغازه ای  را خراب کرده اند
تنها درش مانده است..و این نوشته:
ورود بانوان بد حجاب ممنوع.
بیچاره بانوان بد حجاب
دیگر به خرابه هم راهشان نمیدهند.
آش رشته ...حلیم.

نور قرمز گردان کنار من ثابت شد.
مرا گشتند.
از کجا می آیی..به کجا میروی.
پلیس ها هم دیگر فیلسوف شده اند.
آش رشته..حلیم....

دو زن زیبا را پیاده کردند
دیگران سوار کردند
گوشم درخود زمزمه کرد
بگذر..بیا برویم.
سهم دیگران گوشت
سهم ما هنوز..آش رشته..حلیم.

میروم
در زیر سایبان خانه ها.
دیش درم دیش درم.
سر و صدایی بلند است.
پدر و مادری
جشن تولید توله شان را گرفته اند.
اکنون بجز روسپیان،
من از همه بدم می آید،حتی باران.
آش رشته ...حلیم
صدایم با کف کفشهای  مردمان تولد تصادف میکند
بر سر خودم خراب میشود
آش رشته..حلیم..لیم لیم لیم.

امروز عصر
سر کشیدم..کاسه آش را.
در کاسه آش چای هم نوشیدم
و بعد عاروق زدم.در حیاط دانشگاه.
دختری خیره نگاهم کرد
خرد میشدیم.
من و ابروهایش
زیر بار خشمش
آش رشته..حلیم

ولی
من آش اورا نخوردم.
چایی اورا در کاسه ام نریختم.
عاروق او را نزدم.
و نخواسته بودم ازو
 که لاس زدنش را قطع کند و مرا تماشا کند.
آه....آش رشته... حلیم...

از زیر پلی میگذرم.
سرنگ ها را میشمارم
خدا مرا بکشد.
همه اینجا خودکشی میکنند
من عرضه اش را ندارم.
کاش خدا مرا بکشد
آش رشته..حلیم.......
آش رشته..حلیم......

نظرات 6 + ارسال نظر
[ بدون نام ] چهارشنبه 20 آبان 1383 ساعت 01:50 ق.ظ http://www.mehrdamehr.persinblog.com

سلام وبلاگ قشنگ وجالبی داری به منم یه سری بزن
ممنون

گرگور چهارشنبه 20 آبان 1383 ساعت 12:07 ب.ظ

باشه

سارا چهارشنبه 20 آبان 1383 ساعت 11:08 ب.ظ http://www.sara8.com

ولی من خوب می فهمم چه می نویسند.. و چه میخوانم...

مریم خانوم گل!معرف حظور!!!! چهارشنبه 20 آبان 1383 ساعت 11:23 ب.ظ

شعر با حالی بود!خیلی حال کردم!مخخصوصا با این:من اکنون از همه بجز روسپیان بدم می اید!حتی باران!!!

کورش چهارشنبه 2 دی 1383 ساعت 12:08 ق.ظ

پیرمرد یه دفعه میومدی بیانیه صادر میکردی !

[ بدون نام ] شنبه 12 دی 1383 ساعت 10:50 ب.ظ

اینقدر گا مف مخور. میترکی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد