پستو ی خانه

این وبلاگ در اثر فیلتر شدن وبلاگ اصلی ام ایجاد شده.kerman.blogsky.com

پستو ی خانه

این وبلاگ در اثر فیلتر شدن وبلاگ اصلی ام ایجاد شده.kerman.blogsky.com

موریانه های فکر

این یادداشت ادامه دارد

در زندگی اکثر ما روزهای زیادی هست که از خواب بیدار میشویم.با عجله لباس خود را میپوشیم.در آینه سر و وضع خودمان را مرتب میکنیم.اگر وقتی باشد،بتوانیم یا گرسنه باشیم،برای صبحانه هم چیزی میخوریم و از خانه بیرون میرویم.تا روزی را شروع کنیم.روزی که در آن احتمالا با افراد زیادی ارتباط داریم.و همه ،چه پیرو چه جوان تحت تاثیر این ارتباطات قرار میگیریم.ممکن است با دیدن کسی که از او خوشمان می آید شاد شویم،یا آدمی را که ازو بدمان می آید را ببینیم و نمیدونم بشویم.با راننده تاکسی،سیگار فروش خیابان،ریس اداره،دانشجو یا استاد دانشگاه برخورد کنیم.در پایان بعد از همه این برخورد ها شب به خانه می آییم.در حالیکه انسان های زیادی را دیده ایم.برداشت هایی که در طول روزهای متمادی از نحوه برخورد دیگران میکنیم،پایه رفتارهای ناخود آگاه ما میشود.ما را وا میدارد تا به برخی احترام بگذاریم،به برخی سخت بگیریم یا از کنار خیلی از مسایل بی تفاوت رد بشویم.این رفتارها همنوعانمان بخش بزرگی از کلیتی است که پایه های رفتاری مارا میسازند.در همین مواقع خلاقیت ،چاره جویی و ابتکار را فراموش میکنیم.تن به خطر نمیدهیم.میگویم هرکاری راهی دارد.وراهش هم لزوما کاریست که دیگران کرده اند.برای خیلی از افراد انجام دادن کار راحت تر از فکر کردن به کلیت و دلیل کاریست که انجام میدهند.شاید اینکه کسی زمانی برای انجام دادن کاری که میکرده است دلیلی داشته برای این افراد کافی باشد.در اینجاست که ما از کسب تجربه های جدید فاصله میگیریم.راه های بلند یکبار رفته را به راه های کوتاه نرفته ترجیح میدهیم.و ریسک کردن را به فرصت های دیگر ماکول میکنیم.به مواقعی که حد اقل به اندازه الان نیاز به بی عیب و نقص بودن نباشد.هرچیز جدیدی را با دیده انکار یا تحقیر مینگریم.حوصله آدم های تازه را نداریم و آدمهای قدیمی ما را خسته میکنند.ترجیح میدهیم با کسی ارتباط نداشته باشیم.ولی نمیتوانیم.بعد از مدتی دوباره به سراغ همان آدمها میرویم.چرا؟چون باید به موریانه های مغزمان خوراک برسانیم.وگرنه خودمان را میخورند.اگر فکر میکنیم آدمها خوبند،باید آدمهای خوب را ببینیم،تا به خودمان بقبولانیم که اشتباه نکرده ایم.اگر هم آدمهای بد را ببینیم فکر میکنیم آدمها بدند.و ما اشتباه کرده بودیم و الان دیگر اشتباه نمیکنیم.زیرا ارزش ما به اینست که اشتباه نکنیم.این را هم از ارتباط متقابل بدست آورده ایم.این راه کمال است،و ما هم کمال پرست..برخی روانشناسان واژه خوب را در این خصوص مطرح میکنند.و میگویند در سنین کودکی والد به ما گفته است تنها چیزی که مهم است خوب بودن است.مفهوم خوب بودنی که مصادیق آن را در تامل با دیگران میفهمیم.حتی اگر این خوب بودن به بهای آرامش داشتنمان تمام بشود......

 

نظرات 1 + ارسال نظر
مریم خانوم گل!معرف حظور!!!! جمعه 15 آبان 1383 ساعت 12:19 ق.ظ

این چه مطلب باحالیه!مال خودته؟؟؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد