پستو ی خانه

این وبلاگ در اثر فیلتر شدن وبلاگ اصلی ام ایجاد شده.kerman.blogsky.com

پستو ی خانه

این وبلاگ در اثر فیلتر شدن وبلاگ اصلی ام ایجاد شده.kerman.blogsky.com

روز دوم مسخ-صبح زود ساعت یازده و نیم.

گرگور امروز دوباره از خوابی سنگین بیدار شد.در رختخواب غلتی زد.دید که خیلی خسته است.گرگور میگوید هرچه میخوابم خستگی ام بر طرف نمیشود.گرگور حالش از کثیفی هوا بهم میخورد.مسموم شده است.گرگور تنها چیزی که از پنجره میبیند برج بلندیست  که  اگر پرده هم کشیده شده باشد،هوا مه آلود  و ابری باشد،تاریک یا روشن باشد،باز دیده میشود;تا به گرگور اثبات کند  جامعه مدرن انسان را سوسک و خرچسونه کرده است.بلند ترین سازه شهر در پنجره گرگور جا خوش کرده است.گرگور صبحانه نمیخورد.میداند که ساعت یازده ..دیگر صبحانه لطفی ندارد.اولین کاری که میکند اینست که به توالت میرود و پیتزای دیشب را به چاه خلا اهدا میکند. دوست داشت دیشب را با دوست دخترش که شش یا هفت ماه است که او را ندیده شام میخورد.گرگور بیست یا بیست و یک سالش است.از صبح موسیقی هارد راک و متال گوش داده.برای اینکه به خودش ثابت کند  افسردگی دارد.یا اینکه هوی است.متال باز است.و برای اینکه لذت میبرد.آهنگ black moon را از گروه black sabbath گوش میکند.چرا سیاه؟چرا همه چیز سیاه؟ گرگور نمیداند.به نظر گرگور این خنده دار است که بخواهد وبلاگش را با رنگ دیگری  مثل قهوه ای بنویسد.قهوه ای بدتر است.گرگور شنیده که بالاتر تر از سیاهی رنگی نیت.معنی آن را نمیفهمد.شاید منظور این بوده که وبلاگ های خوب با رنگ سیاه نوشته میشوند.گرگور امروز باید با یک گرگور زامزای بزرگ که حدود هفده هجده سال از او پبرتر است بنشیند و در مورد داستان هایی که نوشته صحبت کند.گرگوز دچار چرخه و تسلسل بی حاصل "بعدش چی"شده است.میگوید حتی اگر این داستان ها چاپ بشوند و فروش کنند چه چیزی عوض میشود؟آیا نمره های دانشگاهم خوب میشوند؟آیا میتواند باعث شود که بعلت غیبت برایم صفر منظور نکنند؟چیزی یا کسی هست که بتواند مرا از مسخ شدن در این جامعه که مدرنیتش بر مدنیتش غلبه کرده نجات بدهد؟یا به من این جرات این را بدهد که همه را رها کنم و خودم از در پشتی بگریزم؟گرگور زیاد حرف میزند.در دائو دجینگ خوانده است :واژگان بسیار تباهی معناست. میداند که اگر مطلبش بیشتر از این بشود دیگر کسی وبلاگش را نخواهد خواند.دوست دارد که بگوید برایش مهم نیست.ولی او انسان است..از نوع معمولی اش.نوع مجبورش.پس برایش مهم است.گرگور این مطلب را همینجا تمام میکند.
نظرات 2 + ارسال نظر
[ بدون نام ] پنج‌شنبه 27 آذر 1382 ساعت 12:17 ب.ظ http://www.amir-cradel.blogsky.com

پوريا پنج‌شنبه 27 آذر 1382 ساعت 07:33 ب.ظ http://www.tanboor.blogsky.com

تو هم مسخ می شی؟؟؟يا قراره متفاوت باشی؟؟؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد